مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
هر چـند کـشـیـدند به تعـیـیـن تو حـدها آخــر نـرسیــدنــد به درک تو خِــردها تا وسـعـت آیـیــنـۀ لطف تو بـسـنـجـنـد محــوند ازلهــا هــمه در روی ابــدهــا تو خوبی و جز خوب تو را نیست سزاوار تو خـوبی و ماها همه بد؛ وای به بدها دل آمده امــروز، نسیــمانــه به بــاغت تا پُــر کند از غـنچــۀ لطف تو سبــدها هر کس که شنیدهست مقــام حرمت را بر عــزّت زوّار تو بُـرده است حسدها تنهــا منِ نــاچیــز، نه شــرمنـدۀ لطفت یکبار نه، دهها شده، دهها نه که صدها دریــایی و امــواج تو را نیـست نهایت در شــرح تو غــرقند رقـمـها و عددها ازمن همه یک «بوالحسن» و از تو عنایات از من همه یک «یاعلی» و از تو مددها حـق است تو را نور ولایت به عــلائم ختم است تو را تخت خلافت به سندها تا آل علی هست به اغیار چه حـاجت؟ با بودن صدها چه نیــازی به نـودها؟! دعوت شدگانیم ز لطف تو در این بزم ای گــمشــدۀ کــوچــۀ شــوق تو، بلدها امیـد به دیــدار تو داریم، رضــا جــان روزی که گــذاریم سر خود به لحـدها |